فریدون میرزالو دانش آموخته رشته صنایع دستی به سال 1367 و فارغ التحصیل مقطع فوقلیسانس در رشته مرمت آثار هنری به سال ۱۳۷۵ از دانشگاه هنر تهران است. او در سال ۱۳۶۸ جذب کارهای دولتی شد و اکنون مدت نزدیک به 30 سال است که به حکم سلیقه و علائق شخصی در حوزه صنایع دستی مشغول فعالیت است.
وی در این ارتباط میگوید: من به صورت حرفهای در عرصه صنایع دستی حضور پیدا کردهام و این حرفه شغل اصلی من و با علائق و تحصیلاتم مرتبط بوده است و همواره آن را با علاقه و اشتیاق دنبال کردهام.
میرزالو ادامه میدهد: بخشی از زندگی من صرف آثار و کارهایی شده است که دوست داشتهام آنها را بسازم و بخش دیگر نیز در راه کمک به توسعه و رونق صنایع دستی سپری شده است.
وی ابتدا اشتیاق وافری به رشته معرق کاری پیدا کرد و برای مدتها در کنار کار اداری به همین کار مشغول بود و سپس به رشته شیشه گری سنتی تمایل پیدا کرد و حدود ۱۵،۱۶ سال دراین زمینه به فعالیت پرداخت. میرزالو در این باره میگوید: «یکی دو سال است که تمام وقت مشغول کارهای اداری شدهام، بنابراین از کار طراحی شیشه فاصله گرفتم و نتوانستم ادامه بدهم، ولی همیشه به این موضوع فکر میکنم که طراحی کنم و یک اثری با شیشه بسازم، من در این زمینه خودم را حرفهای این کار میدانم، چون یک کاری است که خیلی سخت پیش میرود، ولی فوری انجام میگیرد و این ویژگی شیشه گری برایم جذابیت دارد.
میرزالو کارنامه مدیریتی پرباری در حوزه صنایع دستی دارد که از جمله آنها بایستی به ریاست اداره فنی، رئیس دانشکده صنایع دستی تهران معاونت اداره کل حفظ و احیاء صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، مدیریت فنی شرکت بازرگانی صنایع دستی، مدیریت فنی اداره صنایع دستی استان تهران، مدیریت آموزش و تحقیقات سازمان صنایع دستی ایران، ریاست مرکز آموزش علمی کاربردی صنایع دستی تهران، مدیریت گروه حمایت از تولید سازمان صنایع دستی، ریاست اداره بررسیهای فنی سازمان صنایع دستی، مدیریت عامل شرکت تعاونی صنایع دستی، و عضویت هیئت داوران نشان ملی صنایع دستی اشاره داشت.
در گفتگوی مشروحی که با فریدون میرزالو به عنوان مدیر کل دفتر آموزش و حمایت از تولید صنایع دستی به عمل آوردهایم نظر او را در خصوص مسائل مختلف مربوط به حوزه صنایع دستی جویا شدیم و ایشان با صبر و حوصله به پرسشهای ما پاسخ گفتند که ضمن تقدیر و تشکر از وی نظرتان را به بخش نخست این گفتگو جلب میکنیم.
* به عنوان اولین پرسش بفرمایید که شرکت تعاونی صنایع دستی چگونه شکل گرفت و سرانجام آن چه شد؟
یک دوره تاریخی پر افت و خیز در حوزه صنایع دستی وجود داشت. از سال 1368 که من وارد سازمان صنایع دستی شدم، در آن موقع شرکتی با نام شرکت سهامی صنایع دستی تاسیس و مشغول فعالیت بود؛ فعالیت بازرگانی و خرید و فروش و صادرات داشت، روی تولیدات هم کارهای فنی خاصی انجام میگرفت. من در آن موقع در امور فنی مشغول بودم و کارهایی روی چوب و مواردی دیگری انجام میدادم. بعد از یک دورهای مدیر وقت آن قسمت، آنجا را به شرکتهای منطقههای مختلف در کل کشور تبدیل کرد؛ 7 شرکت منطقهای تاسیس شد و من هم در شرکت منطقه شمال که چند استان را پوشش میداد به عنوان مدیر فنی ادامه فعالیت دادم. پس از یک دورهای گفتند این شرکتها خوب نیستند و ضرر میدهند و به هر حال تعطیل شدند. همان موقع یک عده آمدند و گفتند بهتر است از این امکاناتی که در حوزه صنایع دستی وجود دارد به نفع کارکنان سازمان استفاده شود. ما در کل کشور فروشگاههای زنجیرهای داشتیم، هر استان حداقل یک فروشگاه داشت که در بهترین نقطه شهر بود. گفتند یک تعاونی راه اندازی کنیم تا بتوانیم از این امکاناتی که وجود دارد در جهت رفاه کارکنان استفاده کنیم. به هر حال چون ما مقداری تجربه داشتیم در جمع هیئت مدیره تعاونی قرار گرفتیم. هدف این بود که بتوانیم از محل خرید و فروش محصولات برای کل اعضای تعاونی سود فراهم کنیم که متاسفانه این کار هم نتواست به شکل خوبی پیش برود و افت و خیز زیادی در مراحل کار پیش آمد. پس از آن یک شرکت رسمی تشکیل شد تا با فروش یا واگذاری امکانات و املاک شرکت قبلی بدهیهای حاصل شده را پرداخت کند. اگر اشتباه نکنم، در سال ۱۳۸۳ سازمان صنایع دستی منحل و یک سازمان دولتی تشکیل شد و آن سازمان هم در سال 1385 به صورت کامل در میراث فرهنگی ادغام شد و چیزی از آن باقی نماند، از آن موقع تا الان فکر میکنم که تسویه به طور کامل انجام گرفته و فروشگاهها واگذار شده است. بهترین فروشگاهی که در کل کشور داشتیم، فروشگاه ویلا بود که هنوز هم هست. قرار شد این فروشگاه به معاونتی که در اینجا هست منتقل شود تا بتوانند کارهایی را سازماندهی کنند و برای معرفی و تولید محصولات و بازاریابی آنها بسترهایی را آماده کنند تا این محصولات به بازار عرضه شوند. در اینجا یک حلقه مفقوده وجود داشت. این حلقه مفقوده بخش تجاری صنایع دستی بود چون آن موقع ما تصدیگری میکردیم ولی در حال حاضر کارهای دیگر امکان کار تجاری در حوزه صنایع دستی وجود ندارد و کسی هم نبود که انجام این کار را برعهده بگیرد، در خیلی از کشورهای دنیا شرکتهای بازرگانی فعالی در این حوزه حضور دارند، مثل چین و هند که در این زمینه فعالیت تجاری گستردهای دارند و بخش خصوصیشان هم حسابی فعال است. اما متاسفانه در ایران این اتفاق به طور کامل رخ نداده است که شاید علت آن ریسک بالای این کار باشد و همه نگران این باشند که ضرر کنند. به همین خاطر هم شرکتی تاسیس نشده تا بیاید و در این عرصه فعالیت کند. شرکتی که ما در آن فعالیت داشتیم، یک شرکت بازرگانی بود که یک ماهیت تجاری داشت، عنوان آن هم شرکت بود، اما این حلقه مفقوده به حال خود باقی ماند و کسی نیامد که بتواند از این ظرفیت استفاده کند و صنایع دستی را تجاریسازی کند، چرا که در آن زمان ما با یک تعداد تولیدکننده در کل کشور کار میکردیم، به آنها سفارش کار میدادیم، آنها تولید میکردند، در فروشگاهها عرضه میشد، از تولیدکننده خرید انجام میگرفت، فروش داخلی کارش را انجام میداد. هر کسی هم پولش را میگرفت و تجارت هم شکل گرفته بود. یک بحث حمایتی خیلی جدی هم در این حوزه وجود داشت. البته دولتها هم همیشه یک ضعفهایی در این زمینه داشتهاند، به این علت که کارمند دولت – من خودم را مثال میزنم – ممکن است که خیلی سخت گیری نکند و برخی کارها را خیلی جدی نگیرد. به همین علت ممکن است یک شرکت دولتی ضرر بدهد و مشکلساز شود و تولیدکنندگان، دیگر نتوانند کارهایشان را خوب عرضه کنند. بنابراین کار ادامه پیدا نکرد و این فروشگاههای زنجیرهای از گردونه خارج شدند و دیگر جایگزینی برایشان ایجاد نشد. از سوی دیگر حمایتها هم رو به کاهش گذاشت و ادامه پیدا نکرد.
* یعنی اگر حمایتها ادامه پیدا میکرداین اتفاقها صورت نمیگرفت؟
شاید بخش کوچکی از این کار ادامه مییافت؛ ولی باز هم به اعتقاد من شرکتهای دولتی برای اینکه از وظایف محوله تخطی نکنند باید منحل میشدند، ولی این امربایستی به تدریج انجام میشد و همزمان برای شرکتهای دولتی جایگزین مناسب در نظر گرفته میشد، آن هم نه یک مورد، بلکه دو مورد، سه مورد، حتی ده تا پنجاه مورد شرکت تجاری خوب تاسیس و جایگزین میشد که بتوانند در نمایشگاههای خارجی شرکت کنند، بازاریابی کنند. باید به این نکته توجه داشت که صنایع دستی یک صنعت سفارش پذیر است و میتوان از راه سفارش، جمع آوری محصول انجام داد. هم اکنون بیش از صد رشته فعال در صنایع دستی وجود دارد که شما میتوانید به تولید کننده آنها مراجعه کنید و سفارش محصول بدهید. به عنوان مثال شما یک تولید کننده قلم زنی هستید، من به شما مراجعه میکنم و از شما میخواهم که از فلان قطعه تعداد هزار عدد بسازید و شما این کار را برای من انجام میدهید. به همین ترتیب سفارش دهندگان دیگر به تولید کنندگان دیگر مراجعه میکردند و سفارش میدادند و بازار شکل میگرفت و به سمت محصولات بازارپسند میرفت و آدابته میشد. لذا لازم است که این صنعت ساماندهی شود، و محصولات سفارشپذیر شوند، اما الان متاسفانه اینطورنیست! تولیدکننده نمیداند که چه چیزی باید تولید کند؛ ممکن است یک یا چند مشتری خاص به او مراجعه کنند و هر کدام یک سلیقهای داشته باشند، در این قبیل موارد تولیدکننده تکلیف خودش را نمیداند! بنابراین او هر چیزی که بلد است میسازد و این محصول یا فروش میرود یا خیر، که به نظر من عمدتا فروش نمیرود! به خاطر این که شناسایی بازار و فهمیدن آن خیلی سخت است؛ مگر اینکه بازار محلی باشد و مردم از بازار محلی چیزهایی را که دوست دارند خریداری کنند. بنا براین من امیدوار هستم که این حلقه مفقوده که همان بازاریابی و تجاری سازی صنایع دستی است، جای خودش را باز کند و در این صنعت رونق و توسعه ایجاد شود.
* شما بر فروش محصول بسیار تاکید دارید. آیا در واحد شما در این مورد که چه کارهایی قابل فروش هستند، اقدامی صورت میگیرد؟
ـ خیر. !
* پس وظیفه شما فعالیت در کدام حیطه است؟
ــ ببینید! در اینجا بحث ما حمایت از تولید است. تولید مراحل مختلف دارد، از طراحی محصول شروع میشود و تامین مواد اولیه، نیروی انسانی که کار میکند، ابزار کار و تولیدکنندهای که یک استاد کار خوبی است را در بر میگیرد. ما در اینجا از عوامل تولید حمایت میکنیم تا بتوانند تولیدشان را انجام دهند.
* پس در بحث فروش محصولات چطور عمل میشود؟
ـــ موضوع فروش محصولات توسط یک واحد بازرگانی مستقل از واحد ما، مدیریت و پیگیری میشود. من در اصل مدیر تولید هستم، براین اساس ما باید کمک کنیم که مواد اولیه مرغوب در اختیار تولید کنندگان قرار بگیرد و ابزار کار آنها خوب و کارآمد باشد تا راحتتر بتوانند تولید کنند. همچنین ما کمک میکنیم که نیروی انسانی ماهر تربیت شود؛ این کار هم در بخشی که به من ارتباط پیدا نمیکند، یعنی واحد آموزش پیگیری میشود که در یک محل دیگر مستقر است. اما مجوزها در همین محل که هستیم صادر میشود. به این دلیل که متقاضیان بتوانند به راحتی با سیستمها و سازمانهای دیگر مثل بیمه، مالیات، تامین اجتماعی و شهرداری ارتباط بگیرند و اقدامات اداریشان را پیگیری کنند.
* چون بحث از بیمه به میان آمد، میخواهیم بپرسیم در مورد بیمه هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی چه اقداماتی انجام شده است؟
سال 1388 قانونی در مجلس تصویب شد که بر اساس آن بتوانند قالیبافان و شاغلان صنایع دستی را توأمان بیمه کنند. البته این قانون عملا از سال ۱۳۸۹ به اجرا در آمد و تا سال ۱۳۹۳ هم تعداد قریب ۷۵ هزار نفر را هم بر اساس آن بیمه کردند. ولی این سیستم یک ایراد داشت که هنوز هم برطرف نشده است، به این ترتیب که شاغلان و متقاضیان ابتدا باید از ما مجوز میگرفتند، بعد به فنیو حرفهای میرفتند و آزمون میدادند، آن وقت با گواهی آزمون فنیوحرفهای به اداره کار میرفتند و به اداره بیمه معرفی میشدند. به نظر من این سیستم معیوب است! یک دستگاه باید تشخیص بدهد که یک خانم یا آقا این کاره هست یا نیست و این امر مهم بر عهده فنی و حرفهای نیست. کار فنیو حرفهای فقط آموزش است، بر این اساس تمام مجوزهایی که ما صادر میکردیم برای بیمه قانونی نبود، حتی پروانه تولید و مجوزهای دیگری که صادر میکردیم!
* این موضوع تا چه سالی ادامه داشت؟
این ایراد هنوز هم برطرف نشده است. چون ازسال1370 مجوز صادر میکردیم، به علت اینکه آن سال وزیر محترم صنایع ومعادن وقت دستور داده بودند که بخش مربوط به مجوزهای صنایع دستی را که ما آن موقع زیر نظر وزارت صنایع انجام میدادیم، صنایع دستی راسا انجام دهد. این کار آن سال شروع شد، منتهی در فراز و نشیبهایی که وجود داشت، کسی فرصت این را پیدا نکرد که این موضوع را به سمت قانونی شدن به پیش ببرد ولی ما این طرح را در سال گذشته ارائه دادم. البته طرحی بود که یکی از نمایندگان مجلس داده بود و این طرح را ما کاملتر کردیم و در آن تغییر ایجاد کردیم و طرح خوبی شد. خوشبختانه مجلس آن را تصویب کرد و به زودی ابلاغ میشود. ما در فروشگاهها هیچ کنترل و نظارتی نمیتوانستیم داشته باشیم! یعنی اصلا نمیدانیم که در یک فروشگاه کالای چینی میفروشند، هندی میفروشند، یا ایرانی میفروشند، ولی با این قانون دیگر فروشگاه صنایع دستی توسط این معاونت صادر شود و حتی صدور مجوز نمایشگاههای داخلی و خارجی بود که تا حالا توسط مرکز تجارت صورت میگرفت، از این به بعد توسط ما صادر میشود. در باره مجوزهای تولیدی هم باید بگویم که به هر حال آییننامههای آن باید تهیه و تنظیم شود و به هیئت دولت برود که کارها کاملا قانونی انجام بگیرد.
* ارتباط بین میراث فرهنگی با فنیوحرفهای و آموزش و پرورش چگونه است؟؟
ــ فنیو حرفهای یک سازمان زیرمجموعه وزارت کار است، آموزش و پرورش یک سازمان جدا است. هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند! یک بخشهایی از محتوای درسی که در حوزه آموزش و پرورش در حال انجام است، از طریق همکاران من در بخش واحد توسعه و ترویج محتوای دروس آماده میشود، همکاری فیمابین انجام میشود و در هنرستانها ارائه میشود. ولی فنی و حرفهای به علت اینکه آموزشهای رسمی در کل کشور انجام میدهد، یک کُد مخصوص بینالمللی برای هر رشته صادر میکند و این اقدام خوب و پسندیدهای هم هست.
* ولی شما مجوز تاسیس آموزشکده نمیدهید، درست است؟
ــ با این قانون جدید احتمالا میتوانیم مجوز بدهیم.
* در ارتباط با وامهایی که برای حمایت به تولیدکنندگان میدهید آیا تداخلی با وامی که فنی و حرفهای دارد پرداخت میکند وجود ندارد؟
ما به افرادی که از ما مجوز میگیرند بر اساس نوع تولید و احتیاجی که دارند وام میدهیم. ما هر سال یک ردیف اعتباری داریم تحت عنوان فنی و اعتباری. این ردیف اعتباری، کمکهای فنی و اعتباری است که با مشارکت یک بانک پرداخت میشود و علت مشارکت این است که بهره بانکی در صنایع دستی به نصف تقلیل پیدا میکند وگرنه بازپرداخت وام با بهره بانکی ۱۸ درصد برای تولید کننده خیلی سخت است.
* ظاهرا الان 4 درصد است؟
ـ قرارداد ۴ درصد را با صندوق کارآفرینی امید بستیم به علت اینکه بهره بانکی آن همینقدر هست، یک مشارکتی در سال جاری انجام گرفت و یک موافقتنامه اخیرا در این موردامضا شد که بتوانیم با صندوق کارآفرینی امید کار کنیم و از طریق اعتباری که به آنجا تخصیص دادیم، وام بگیریم.
* بحث دیگر ما مجوزهایی است که صادر میکنید. به طور کلی الان ما چند نوع مجوز صادر میشود؟
یکی از مجوزهایی که ما صادر میکنیم کارت شناسایی است. کارت شناسایی را به کسانی میدهیم که در این زمینه فعال هستند، حالا ممکن است تولید هم داشته باشند یا کم تولید کنند و یا اصلا تولید نکنند، یک ماه کار کنند، دو ماه کار نکنند. عدهای دانشجو هستند، فارغالتحصیل میشوند، خیلی نمیتوانند فعالیت زیادی انجام دهند یا اینکه کارمند دولت هستند، یا به صورت پارهوقت در جاهایی کار میکنند، یا دارند در کارگاههایی فعالیت میکنند، منتهی ما نمیدانیم آنها چه کسانی هستند، ۵۰ نفر دارند در یک کارگاه کار میکنند، ما به آن کارگاه پروانه تولید کارگاهی میدهیم، ولی آن 50 نفر تک، تک نمیتوانند وام بگیرند، برای اینکه خود آن کارگاه از ما وام میگیرد. یک کارمند دولت اصلا نمیتواند وام بگیرد چون که اصلا امکانپذیر نیست، ولی به عنوان یک فعال در این حوزه میتوانیم او را شناسایی کنیم. یک پروانه تولید کارگاهی هم به کارگاههایی که دایر هستند و دارند کار میکنند، میدهیم. برخی از کارگاهها هستند به تنهایی کار میکنند، تولیدات محدودی هم دارند، به آنها پروانه تولید انفرادی میدهیم. یک جواز تاسیس هم داریم برای کسانی که میخواهند تازه کارگاه بسازند، یعنی امکاناتی ندارند، یا کارگاهشان خیلی نامناسب است میخواهند یک کارگاه بزرگ راه اندازی کنند، برای مثال در یک شهرک صنعتی. ما داریم با شرکت شهرک صنعتی کار میکنیم تا بتوانیم نواحی صنایع دستی را در ایران تجهیز کنیم. برای اینکه اعتقاد دارم در شهرهای صنعتی یک مقدار جایگزینی این تولیدکنندگان کار سختی است! مگر اینکه برای ما یک جایگاه اختصاصی دیده شود تا آنها بتوانند راحتتر بروند و در آنجا مستقر شوند و کار کنند. سیستم شهرکهای صنعتی، که کارهای صنعتی در آنها انجام میگیرد با سیستمهای کاری صنایع دستی تفاوتهای خیلی عمیقی دارد که کار را سخت میکند. در بعضی از جاها ممکن است این اتفاق بیفتد، این کار را هم حاضر هستیم انجام دهیم، ولی جواز اصلی برای مکانهایی است که زمین وجود دارد، آنها احتیاج دارند که آن را بسازند و مرتب کنند. ولی باید مجوز آن را بگیرند، و برای این کار منع قانونی نداشته باشند. بنابر این ۴ نوع مجوز وجود دارد که هر نوع مجوزی هم وام خاص خودش را دارد. کارگاه یک نفره مشخص است که چقدر میتواند وام بگیرد، یا کارگاهی که ۵۰ نفر نیرو دارد و میخواهد کارش را توسعه دهد؛ برای این کارگاه هم نوع خاصی از وام و تسهیلات تعریف شده است.
* برای فروش محصولات صنایع دستی نیاز به وجود گردشگر هست، فکر میکنید نبود گردشگر چه تاثیری در رکود بازار صنایع دستی داشته باشد؟
– یکی از عواملی که در این حوزه رونق اقتصادی ایجاد میکند، همین گردشگرها هستند، میدان نقش جهان اصفهان یک موقعی آنقدر گردشگر داشت که همه مغازههای میدان و بازارهای اطراف آن پر از مشتری میشد و مغازه دارها از این موقعیت استفاده خیلی خوبی میکردند. البته هم گردشگر داخلی و هم گردشگرخارجی. گردشگر داخلی که همیشه هست و امیدوارم که همیشه هم باشد. ولی در باره گردشگران خارجی باید گفت چون یک جذابیتهایی را در حوزه کشور ایران میبینند، لذا با هدف هم به ایران میآیند و میدانند اصلا چه جاهایی بروند، مانند همین اصفهانی که خدمتتان گفتم، به نظرم خیلی مفید است اگر گردشگر بتواند بیایید. یک نفر داشت میگفت که گردشگری ضعیف است، محتوای آن صنایع دستی و میراثفرهنگی است. خود گردشگری که فیالنفسه چیزی نیست! آنها میآیند یا آثار تاریخی را ببینند یا یک خرید و یادگاری از ایران داشته باشند، محتوای آن ما هستیم. بنابراین اگر گردشگر وجود داشته باشد، آثار و تبعات مثبت زیادی برای رونق اقتصاد و نیز اقتصاد گردشگری خواهد داشت.
. * برای اینکه صنایع دستی به فروش برسد یا باید بتوانیم در نمایشگاه شرکت کنیم و یا اینکه گردشگر خارجی به کشور وارد شود و به این وسیله ما ضمن فروش کالای صنایع دستی فرهنگمان را هم انتقال دهیم و به دیگران معرفی کنیم. به نظر شما برای تحقق این موضوع باید چکار کنیم؟
ـــالبته برای پاسخ به این پرسش بایستی به بخش بازرگانی مراجعه کنید چون به حوزه من مربوط نمیشود. فقط یک نکته کوچک میتوانم عرض کنم؛ فکر میکنم هر سال حدود 10 تا 12 نمایشگاه در حوزه خارج از کشور برگزار میشود، و این وظیفه مسئولان است که بتوانند بسترهای آن را برای آنهایی که آمادگی دارند و بتوانند صنایع دستی که حاوی فرهنگ ایرانی است، معرفی و آماده کنند. کم و بیش این کار هم انجام میگیرد، ولی باز هم به نظر من یک ضعف وجود دارد؛ کسانی که میروند به صورت انفرادی شرکت میکنند، در صورتی که اگر بتوانند در قالب شرکتها حضور پیدا کنند اثر بیشتر وبهتری خواهد داشت. به این علت که یکی از هدفهای شرکت در نمایشگاه این است که شما بتوانید در آنجا بازاریابی خوبی در حوزه صنایع انجام دهید. وقتی به صورت شرکتی حضور پیدا کنیم هم امکان معرفی بیشتر وجود دارد و هم امکان سفارش پذیری وجود خواهد داشت. وقتی که یک مجموعه کار و یک کلکسیون از گلیم گرفته تا قلمزنی و موارد متعدد دیگر در یک نمایشگاه وجود داشته باشد توفیق بیشتری حاصل میشود؛ ولی الان یک تولیدکننده میخواهد خودش را به آن نمایشگاه برساند، و بقیه کارها و تدارکات برعهده خود او است.
*تفاوت هنر سنتی و صنایع دستی از دیدگاه شما چیست؟ البته این سوال را باید در ابتدای مصاحبه میپرسیدیم.
ــ از نظر شخصی و بر اساس آموختههای خودم، صنایع دستی مجموعهای از تعداد رشتههایی هست که ما اینجا کاملا شناسایی و در 18 گروه طبقه بندی کردیم که شامل : معرق، مشبک، منبت، خاتم، قلمزنی، گلیم بافی، نساجی سنتی و حصیربافی و. . . است. ولی من اطلاق هنری در حوزه صنایع دستی را خیلی درست نمیدانم، به علت اینکه کارهایی که دارد انجام میگیرد، عمدتا کارهایی هست که هم ریشه دارد، هم اینکه به صورت روزمره انجام میشود، و تولید به حساب میآیید، وقتی تولید به حساب بیاید، دیگر اطلاق کلمه هنر برای من کمی عجیب به نظر میرسد. به خاطر اینکه فرض کنید کسی که دارد هر روز حصیربافی میکند، دارد کارش را انجام میدهد، چیز پیچیدهای نیست، دارد کارش را انجام میدهد، و وقتی فرد دیگری گلیمبافی یا نمدمالی میکند، دارد یک کار تکراری را انجام میدهد؛ مگر اینکه کار خیلی شاخص و متفاوتی در این حوزه انجام داده باشد؛ آن وقت شاید بتوانیم در مورد آن به عنوان یک کار هنری صحبت کنیم. و اما اولویت هنر سنتی از نظر ما چگونه است؟ یک طبقهبندی در اینجا وجود دارد، میگوییم هنرهای سنتی ایران، یکی از اجزای آن صنایع دستی است که میتواند شامل همان آثار فاخر باشد مثل گلیم، قلمزنی، خاتم، منبت و همه این حوزهها میتواند باشد، ولی هنرهای سنتی میتواند شامل نمایشهای سنتی هم باشد، موسیقی و معماری سنتی هم باشد، ببینید ما تئاتر رو حوضی داشتیم، نقاشیهای قهوهخانهای داشتیم، آنها از نظر من هنرهای سنتی هستند، طبقهبندیشده هم هستند. درک این که این دو مفهوم و موضوع را به یکدیگر پیوند بزنیم، به نظر من کمی سخت است! به این علت که مثلاً بخش از تئاترهای سنتی اصلا در حوزه وزارت ارشاد است. ما یک پژوهشکده هنرهای سنتی داریم، که یک بخشی از آن به هر حال در حوزه صنایع دستی قرار دارد ولی بخش دیگر ی مثل موسیقی سنتی در اینجا نداریم. از طرفی ما مینیاتور را هم به عنوان صنایع دستی داریم، الان در اصفهان روزانه دهها مورد مینیاتور میکشند، که تکنیک گل مرغ و تشعیر و تذهیب در آن به کار میبرند، ولی یک کار طبقهبندی شده است، یکی از آنها خوب است و یکی هم ۲۰۰ تا تک تومانی نمیارزد، اما در هر حال نمیتوانیم بگوییم این هنر است، اینها با یکدیگر فاصله زیاد دارند.
*به طور کلی آمار مربوط به تولیدکنندگان و فعالین حوزه صنایع دستی چقدر است؟
ـــ از سال 1385 که بانک اطلاعاتی به همین منظور تاسیس شده، و ثبت اطلاعات در آن انجام گرفته است. الان بیش از 300 هزار نفر ثبت شده داریم، خب میدانید بعضی اوقات این اتفاق میافتد که عدهای کارشان را ادامه نمیدهند و از سوی دیگر عدهای اضافه میشوند، ولی ما به صورت نرمال حدود 20 درصد هر سال رشد جمعیت تولیدکننده داریم. در برنامهای هم که ما در حوزه کاری خودمان در قالب برنامههای پنجم و ششم توسعه طراحی کردهایم همین رشد را داریم. من به یاد دارم که سال گذشته برای پانزده هزار نفر کارت انفرادی پیشبینی کردیم که محقق شد و بیشتر از آن هم محقق شد. امسال طبق برنامه به پانزده هزار و پانصد نفر رسیده است. بنابراین میبینید برای اینکه به آن هدفی که پیشبینی شده برسیم برنامه ریزی داریم و آن را هم تا جایی که بتوانیم پیگیری میکنیم.
* تقسیمبندی و گروهبندی صنایع دستی بر چه اساسی انجام میشود و تا چه حد در پیشبرد کارتان به شما کمک میکند؟
– بر اساس تکنیک و مواد اولیه صنایع دستی شامل چوبی، چرمی، بافتههای داری مثل گلیم و جاجیم، نساجی سنتی و صنایع دستی سنگی آنها را کدبندی میکنیم تا بعدا بتوانیم از بانک اطلاعاتی گزارشگیری کنیم.
ما میگوییم که یک چارچوب کاری باید برای کارمان معین شده باشد، الان خیلی از کسانی که اینجا به ما مراجعه میکنند، یک کاری درست میکنند و میگویند به ما مجوز بدهید، خب این موارد باید برود و در یک سر فصلی قرار گیرد، یعنی اگر همینجوری باز باشد، هر کسی مراجعه کند باید یک مجوزی بگیرد. اسمی برای خود بگذارد، بنابراین چون ما اسمهایمان را از تاریخ و سنتها و ریشههای ایران گرفتیم، مجبور هستیم آن رشتههایی را که در ایران تعریف شده است و کاملا مشخص است در نظر بگیریم و همه این موارد را در یک طبقهبندی بگذاریم. برای مثال در زمینه معرق چوب، باید بلد باشند که چگونه تولیدی است، با چه تکنیکی کار میشود و با چه ابزاری دارند کار میکنند، چه کاری نهایتا باید انجام بگیرد. و یا وقتی که میگوییم سفالگری باید سفالگری مشخص باشد که دارای چه ویژگیهایی است!
* صنایع دستی از یک طرف تاریخ یک کشور را نشان میدهد، و از طرف دیگر مدام دستخوش تغییر میشود. آیا این تغییرات که در این روزها بیش از پیش مشاهده میشود به صنایع دستی آسیب نمیرساند؟
ـــ اشکال ندارد اتفاقا! ولی بعضی اوقات یک کسانی میآیند که یک چیزی را دگرگون میکنند که نه هویت تاریخی دارد و نه ریشه در تاریخ ما دارد، نمیشود فهمید که از کجا آمده است! میدانید شما یک کار ایرانی را هر جای دنیا ببینید باید بتوانید بگویید که ایرانی است، اعتقاد من این گونه است. اگر هم تغییر دهید، هیچ اشکالی ندارد، بدهید، ولی یک کاری انجام دهید که وقتی یک نفر نگاه کرد، معلوم باشد که کار ایرانی است. اصلا از اصفهان آمده، یا از شیراز آمده است. یک هویت منطقهای جغرافیایی ما داریم، یعنی به طور کامل میشود این کارها را تفکیک کرد.
مثلا در طراحیهایی که برای پوستر انجام میشود، یک پوستر را شما به مشهد ببرید، برایتان میزنند، به شیراز هم ببرید برایتان میزنند و ممکن است که باهم تفاوت داشته باشند، ولی همان پوستر است. هویت مشهد نیست، هویت شیراز هم نیست! این اشکالی است که بالاخره ممکن است در آینده به وجود بیاید، یکی از علتهای آنها این است که در صنایع دستی فارغالتحصیل زیادی داریم. من جزء اولین فارغالتحصیلان رشته صنایع دستی بودم، ما جزء اولین نفرات بودیم که در سال 1367 فارغالتحصیل شدیم. از آن زمان تا به حال خیلی گذشته است و دورههای زیادی فارغ التحصیل شدهاند، به هر حال با سلیقهها و اعتقادهای مختلف کمی هم نگرانکننده است، ولی خب این اتفاق در حال افتاده است!
*رتبه بندی و امتیاز دهی شما و صدور گواهی کیفیت برای کارگاهها تحت چه مکانیزمی صورت میگیرد؟
ـ از پارسال این برنامه را شروع کردیم و با یک شرکت در این زمینه قرارداد در یک استان به صورت نمونه بسته شد. در بازدیدهای فنی که از کارگاهها انجام میگیرد، یک چک لیستی را آماده کردهایم، در حدود ۳۰ صفحه که آنها را در کارگاهها علامت بزنند و امتیازبندی کنند، از روی امتیاز هر استانی حدود 300 کارگاه را پیشبینی کردیم که در هر استان بازدید کنند الان دارد جمعبندی صورت میگیرد، کار تمام شده است، امیدواریم بتوانیم به کارگاههایی که کیفیت محصولات آنها خوب است، و امتیازهای خوبی توانستند بگیرند، گواهی کیفیت بدهیم. بر این اساس گواهی کیفیت به کسی میدهیم که کارهای با کیفیتی انجام میدهد، تولیداتی انجام میدهد که کیفیت خوبی هم دارد. بعدا اگر خواستیم حمایتی انجام دهیم. این موضوع باعث میشود بقیه هم بتوانند از آنها تبعیت کنند و وضعیت کارگاه خود را بهبود دهند.
* جشن ملی تولید با چه قصد و نیتی انجام میشود؟
جشن تولید را از پارسال در تاریخ ۱۵ آذر شروع کردیم و به تولید کنندگان بزرگی که بین ۲ تا ۳ میلیارد تومان فروش داشتند شناسایی کردیم که تعدادشان ۱۱ نفر بود و به آنها جوایزی هم دادیم.
امسال دومین بار است. و ما در کنار این جشن یک نمایشگاهی برگزار میکنیم که از هزار تولیدکننده، هزار قطعه میگیریم و نمایش میدهیم. برای اینکه پتانسیلهای تولید دیده شود. به نظر من پتاسیلهای تولید بسیار زیاد است، ولی خوب نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. اگر فروش را کمی تقویت کنیم و خوب فروخته شود، آنها به طور کامل آماده این مورد هستند که وارد چرخه بازار و بازاریابی شوند. پارسال هم تقریبا هزار قطعه را جمع کردیم. خیلی نمایشگاه خوبی بود. من چون رشته تحصیلیام همین است، افرادی که با من همکاری میکنند، همه آنها به طور تقریبی کارشناس صنایع دستی هستند، من هم در این موضوع سختگیر هستم. یکی یکی خودم آنها را انتخاب میکردم. آن نمایشگاه به نحوی برگزار شد که به نظرم نه تنها بد نبود، بلکه خیلی هم خوب بود.
* در طول مصاحبه مشخص شد که شما بر مسئله فروش خیلی تاکید دارید، آیا برای آموزش این مسئله هم برنامه ریزی داشته اید؟
ـ به اعتقاد من فروش موتور محرکه تولید است. پارسال تعداد چند کلاس برای بازاریابی و برای فروش برگزار شد و هدف این بود که کارشناسهای مابا تکنیکها و روشهای بازاریابی و فروش آشنا شوند و بتوانند در حوزه بازاریابی کمک کننده باشند. یکی از ضعفهایی که در این رابطه وجود دارد این است که شرکت کنندگان در نمایشگاه صنایع دستی که اکثرا تولید کننده هم هستند، از تکنیکها و فنون مذاکرات تجاری و سفارش پذیری اطلاع ندارند و قادر به مشتری مداری و بازارسازی نیستند، حال آن که بایستی از یک حداقلی در این زمینه برخوردار باشند.
* یا حداقل از یک متخصص کمک بگیرد؟
ــ بله! کارگاههای ما بیشتر تولیدی هستند. حالا شما فکر کنید یک تولیدکننده را به نمایشگاه بکشانید. او تلاش میکند که آن چیزی که موجودی دارد بفروشد، بهترین کاری که میتواند انجام دهد، همین است. بیشتر از این نیست! یکی هم بیایید بگوید که 2000 از این قطعه میخواهد نمیتواند بگویید که با چه روشی و چه زمانی قول آن را بدهد، چه جوری سفارش بگیرد، پیشپرداخت بگیرد یا نگیرد، این موارد همه نکات تجاری است. باید اصول اولیه مذاکرات را بدانند برخی میدانند؛ ولی بعضی دیگر متاسفانه نمیدانند! البته طبیعی است که تولیدکننده باید کارش را انجام دهد و تاجر و بازرگان هم کارش را انجام دهد. در هر حال امیدوارم که اتفاقات خوبی در عرصه صنایع دستی و همینطور در عرضه کردن محصولات این صنعت بیفتد.