اشتغال زا و ارزآور، مثل صنایع دستی

دکتر بهمن ناطق مطلق،معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری

دکتر بهمن نامور مطلق معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری، دارای دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه کلرمون فرانسه و دانشیار دانشگاه شهید بهشتی است. وی صاحب تالیفات متعددی در عرصه فرهنگ و هنر و همچنین صنایع دستی به زبان‌های فارسی و فرانسه است. ایشان بیش از 30 مقاله منتشر کرده و سخنرانی‌های متعددی در حوزه ادبیات تطبیقی، نقد و فلسفه ادبیات و هنر ایراد نموده‌اند.
فعالیت‌های علمی و آموزشی دکتر بهمن نامور مطلق شامل آموزش و تدریس مباحثی همچون زبان فرانسه، زبان و زبانشناسی، زبان و بیان هنری و اصول و مبانی هنرهای سنتی در دانشگاه‌های تهران، علامه طباطبایی، الزهرا و هنر است.
تلاش‌ها و مجاهدت‌های آموزشی و تحقیقاتی وی بارها مورد تمجید مقامات و مجامع علمی و آموزشی کشور قرار گرفته است که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره داشت:
– دریافت لوح تقدیر به خاطر رساله برگزیده بین الملل درسال 1379 از رئیس جمهور وقت
– دریافت لوح تقدیر پژوهشگر نمونه در سال 1381 از وزیر علوم
– دریافت لوح تقدیر از رئیس سازمان صدا و سیما در سال 1381
– دریافت لوح تقدیر از دانشگاه هنر اصفهان برای مقاله برگزیده همایش مقدماتی کمال الدین بهزاد
دکتر بهمن نامور مطلق در حال حاضر معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است و به خاطر سال‌ها مطالعه و تحقیق در عرصه صنایع دستی و پرداختن به کارهای اجرایی و تصمیم گیری در این عرصه، تسلط و اشراف چشمگیری در این حوزه دارد. از این رو در صدد برآمدیم تا با وی در خصوص مسائل روز در حوزه صنایع دستی به گفتگو بنشینیم. با این توضیح که ایشان تلاش نشریه تخصصی 7 دانگ را در پرداختن به حوزه صنایع دستی قابل تقدیر و تحسین دانست. توجه خوانندگان گرامی را به قسمت نخست گفتگوی مفصل و صمیمانه با ایشان جلب می‌کنیم.

دکتر بهمن ناطق مطلق،معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری

دکتر بهمن ناطق مطلق،معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری

* قبل از هرچیز می‌خواستیم دیدگاه شما را در ارتباط با صنایع دستی بدانیم.
ـ صنایع دستی دنیایی بس شگرف و بزرگ است. سئوال شما مثل این است که بپرسید نظرتان در مورد ایران چیست؟ گویی می‌خواهید بدانید که ایرانی‌ها چگونه به جهان نگاه می‌کنند؟ در حقیقت صنایع دستی هم بخشی از میراث منقول ما است؛ تبلور زیباشناسی مردم ما است. اینکه برای این مردم زیبایی چه معنایی دارد؟ برای دریافتن پاسخ این سئوالات است که می‌توانید به صنایع دستی مراجعه کنید. صنایع دستی آیینه عاطفه ما، اندیشه ما، احساسات ما و جهان‌بینی ما است. چون چیزی است که به صورت مستقیم با دست تولید می‌شود و نزدیک‌ترین عضو به اندیشه و احساس است. یعنی تبلور اندیشه است که با دست به ظهور می‌رسد و بالطبع هویت فرهنگی و هنری ما است. اگر یک لحظه احساس کنیم که در ایران نه فرش بود، نه خاتم کاری بود، نه قلم‌زنی بود، نه زری بافی، و نه مخمل بافی، آن وقت باید از خودمان می‌پرسیدیم پس ما کی هستیم و چه داریم؟ آن وقت همه چیز از آنِ دیگران می‌شد. به خصوص در دوره‌ای که سلطه فرهنگ غرب در همین جا هم سیطره یافته است. پس صنایع دستی شکلی از مقاومت زیبایی شناسانه ما است. شما اگر بخواهید به سفر بروید و به یاد ایران باشید و به دیگران بگویید چه کسی و چه چیزی هستید، یک یا چند اثر صنایع دستی مثل فرش با خودتان می‌برید و می‌گویید که این فرش سند هویت ما است. پس این صنایع دستی است که ما را ما و متمایز کرده است؛ نه تنها نسبت به بیرون از خودمان، بلکه در درون خودمان! از سوی دیگر به خاطر تنوع اقلیمی و قومی ما ایرانی‌ها، صنایع دستی یکی از عناصر و شاخصه‌های متمایزکننده و بیانگر گوناگونی فرهنگ در خود ایران است. در عین حال که این اقوام و اقلیم‌ها با هم متفاوت هستند، یک کل در آن واحد ایجاد کرده‌اند که به عنوان تاریخ مشترک و اندیشه مشترک، ایران را از بقیه کشورها جدا می‌کند و در داخل نیز اقوام مختلف را نسبت به یکدیگر متمایز می‌سازد. از نظر من صنایع دستی همانطور که از لحاظ هویتی و فرهنگی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند از سوی دیگر اشتغال‌زا نیز محسوب می‌شود. همچنین وقتی که در مورد آن صحبت می‌کنیم، از نیروی انسانی صحبت می‌کنیم؛ شاید هیچ رشته‌ای دیگری به اندازه صنایع دستی نتواند شغل ایجاد کند یا ارزش افزوده ایجاد نماید. حتی از دور ریزها هم می‌توان برای ساختن صنایع دستی استفاده کرد؛ مانند پشم شتر و گوسفند که آن‌‌ها را به یک قالی و گلیم زیبا تبدیل می‌کنند. یا یک پارچه زیبا که از آن کت یا شلوار و یا زیرانداز درست می‌کنند. بنابراین صنایع دستی ارزش افزوده بسیار زیادی دارد. یک تکه سنگ را در رودخانه پیدا می‌کنیم. سنگ‌هایی که بدون استفاده کنار هم افتاده‌اند، ولی وقتی یک تکه سنگ به دست یک هنرمند می‌رسد به یک گوهر یا جواهر زیبا تبدیل می‌شود، یعنی ارزش افزوده بسیار بالایی پیدا می‌کند.
اگر شما در صنایع دستی 100 میلیون دلار صادرات داشته باشید، به معنای آن است که توانسته‌اید چندین هزار شغل ایجاد کنید، اما در عرصه‌های دیگر این چنین نیست؛ مانند پتروشیمی که هرچند اشتغال آن بالا است، اما باید از کشورهای خارجی بخواهید یا حتی گاهی به آن‌ها التماس کنید که بیایند در اینجا اکتشاف کنند تا مواد معدنی یا نفت استخراج شود. اما در صنایع دستی این موارد را نداریم؛ الحمدالله اطراف ما پر از مواد اولیه است و تبدیل همین مواد اولیه به صنایع دستی است که ارزش افزوده بسیار بالایی ایجاد می‌کند و در عین حال ارزآور هم هست؛ یعنی در قبال صادراتی که انجام می‌شود ارز به داخل کشور وارد می‌شود. کتاب‌های تاریخی و ادبی را که می‌خوانیم، می‌بینیم در پیش از اسلام هم از قدیم‌الایام یکی از صنایع صادراتی ما صنایع دستی بوده است و اساسا در آن موقع جزء صنایع دستی چیز دیگری نداشتیم. شما مثنوی معنوی را که می‌خوانید در آنجا روایت‌های زیادی را می‌بینید که چگونه سفال‌های ما برای یمن و جاهای دیگر فرستاده می‌شود. در لابه‌لای داستان‌هایی که وجود دارد به طور غیرمستقیم مشخص می‌شود که چقدر صنایع دستی در زندگی، اقتصاد، اشتغال و زیباشناسی ما ایرانی‌ها نقش داشته است. در دوره صفویه وقتی جنگ با عثمانی صورت می‌گرفت از مالیات‌هایی که بر صنایع دستی وضع می‌کردند هزینه جنگ‌‌ها را تامین می‌کردند. متاسفانه در اواخر دوره قاجار و به خصوص در دوره پهلوی با آن تفکر نفتی که ایجاد شد، به صنایع دستی کم‌توجهی کردیم و آن را به سوی بی‌پیشنیه شدن بردیم! همسر شاه به صنایع دستی توجه داشت، اما در حدی که لباسی پوشیده شود و به نمایش گذاشته شود. متاسفانه صنایع دستی بعد از انقلاب هم مورد بی‌توجهی قرار گرفت اما در دوره اخیر و با استفاده از یک گفتمان مسلط سعی شد صنایع دستی برای زندگی روزمره و سبک زندگی خودمان مورد استفاده قرار ‌گیرد. در این راستا سعی شد ضمن حفظ آثار فاخر، صنایع دستی نیز در زندگی مردم جریان پیدا کند؛ زیرا برای ما مهم این است که مردم از صنایع دستی استفاده کنند و طراحی زندگی آنان بر مبنای صنایع دستی باشد. با این کار از یک سو یک چرخه مالی در زندگی شخص هنرمند ایجاد می‌شود و از سوی دیگر فرزندان ما در یک فضای ایرانی رشد و پرورش پیدا می‌کنند. از این طریق نسل‌های آینده با فرهنگ و ادب ما آشنا می‌شوند و با نگاه ما و زیبایی‌هایی که داریم انس می‌گیرند و در نهایت تعلق آن‌ها به این آب و خاک و فرهنگ بیشتر می‌گردد.

* پرسش بعدی من دو قسمت است، اول اینکه شما قصد دارید چه تعداد هنرمند برای آینده پرورش بدهید و به تعبیر دیگر ظرفیت اشتغال در این عرصه چقدر است؟ و آیا برای گزینش و پرورش این هنرمندان از همین الان با وزارت آموزش و پرورش ارتباط برقرار کرده‌اید یا خیر؟ قسمت دوم اینکه چه آینده‌ای را برای هنرمندانمان تضمین می‌کنید؟ برای مثال حداقل کاری که می‌شود برای آنان انجام داد برقراری بیمه است! می‌خواستیم بدانیم معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی در این مورد چه اقداماتی را لحاظ داشته است؟
ـ اینکه ما چقدر ظرفیت برای اشتغال‌زایی داریم، باید بگویم که ما ظرفیت بسیاری داریم، اما این موضوع به عوامل دیگری بستگی دارد که بعضی از این عوامل برون حوزه‌ای هستند. مثلا اگر ما بتوانیم ارتباط مناسبی با جهان برقرار کنیم و از فرصت پیش آمده در برجام استفاده نماییم، ظرفیت اشتغال زایی ما نامحدود خواهد بود، اما هنوز در این زمینه به طور صد درصد موفق نشده‌ایم،‌ بنابراین یک سوی قضیه این است که زمینه ارتباط با جهان و امکان صادرات فراهم شود تا اشتغالزایی هم رونق پیدا کند. در داخل کشور هم اگر این گفتمان مسلط شود که مردم از صنایع دستی کشور برای تأمین نیازهای روزمره مانند ظروف و دکوراسیون خانه استفاده ‌کنند، باز هم در بحث اشتغال زایی محدودیتی نخواهیم داشت. بنابراین موضوع اشتغالزایی در عرصه صنایع دستی تا حدود بسیار زیادی به بیرون از این عرصه معطوف و مربوط می‌شود؛ البته رسانه‌ها هم لازم است که در این زمینه فرهنگسازی کنند. ما فعلا نزدیک به 4000 صنعت ثبت کرده‌ایم اما فکر می‌کنیم که دو برابر این تعداد در جامعه و در کشورمان فعال هستند در حوزه صنایع دستی یعنی نزدیک به یک میلیون نفر هستند و ما عرض می‌کنم قابلیت گسترش چندین نفر را دارد.
و اما در این مورد که ما در حق هنرمندان چه کمک‌هایی و چه تضمینی اعمال کنیم، باید بگویم که این بحث، یک بحث مفصل است؛ اولا که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات حوزه صنایع دستی بحث فروش است. ما باید فروش را تا حد زیادی ارتقاء ببخشیم. در این زمینه اختیارات ما خیلی کم است. یعنی یکی از مشکلات صنایع دستی این است که اختیارات آن کم و مشکلاتش زیاد است. اختیارات توزیع و تجمیع شده است. اختیار حوزه فروش را نداریم. خوشبختانه در مجلس طرحی در حال تصویب است که در مراحل نهایی قرار دارد. این طرح احتمالا بخشی از مشکلات ما را برطرف می‌کند. با این حال در سال‌های اخیر وضعیت فروشمان خیلی خوب شده است. چندی پیش در نمایشگاه اراک اعلام کردم صادراتمان در دولت یازدهم بیش از 5/2 برابر شده است که امیدواریم این روند ادامه پیدا ‌کند. صادرات به نوبه خود یک رویداد مهم است که کم‌کم دارد تحولات جدی و عمیقی در حوزه صنایع دستی ایجاد می‌کند. در داخل هم بحث انواع سوغاتی‌ها را داریم که به طور جدی پیگیر آن هستیم. فعالیت‌هایی نیز در زمینۀ گردشگری و موزه پیش بینی و بخشی از آن آغاز شده که جواب هم می‌دهد و ان‌شاءالله تداوم پیدا کند. در مورد بیمه هم گفتنی است که ما یک بیمه مشترک با قالیبافان داریم، اما متاسفانه به علت نبود بودجه، افزایش و گسترش پیدا نکرده یا افزایش آن بسیار کم بوده است. البته در طرحی که به مجلس فرستاده شده و همین‌طور در مصوبه‌ای که در شورای عالی سازمان داشتیم؛ خوشبختانه رفع این مشکل مد نظر قرار گرفته و ان‌شاءالله حل خواهد شد.

راجع به بحث ارتباط با آموزش و پرورش هم قابل ذکر است که ما به طور کلی ارتباط نزدیکی با هم داریم. صنایع دستی یک کار بسیار حرفه‌ای است و به هنرستان نیاز دارد؛ مانند هنرهای تجسمی یا موسیقی. چند واحد هنرستان راه‌اندازی شده یا در حال راه‌اندازی هستند، و بعد از آن نیز دانشگاه‌ها هستند. البته بحث ارتباط سینه به سینه و استاد و شاگردی هم برای ما محترم است. آن‌ مباحث را حفظ کردیم و سیستم‌های جدید را هم اضافه نمودیم. چیزی را به چیز دیگری تبدیل نکردیم! بلکه سعی کردیم بیشتر آن‌ها را انباشته کنیم نه اینکه چیزی را کاهش دهیم یا جایگزین کنیم. در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی ما امیدواری‌هایی داریم. از سال گذشته در این زمینه خوب عمل شده اما فکر می‌کنم در آینده به مراتب بهتر عمل شود. ما مراکز علمی و کاربردی داریم که خود سازمان هم یکی از آن‌ها را دارد و این کارها را انجام می‌دهد. با سازمان فنی ‌و حرفه‌ای هم ارتباط نزدیک و عمیقی داریم. با دانشگاه‌ها نیز به طور مشترک همایش‌هایی برگزار می‌کنیم. با فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌‌ها هم ارتباط داریم و آن‌ها را جذب کرده‌ایم و تسهیلات داده‌ایم. سعی کردیم از طریق این ارتباط یک صنایع دستی دانش بنیان داشته باشیم. به زودی هم خانه دانش‌بنیان صنایع دستی در تهران و اصفهان افتتاح خواهد شد. زیرا احساس می‌کنیم که اگر صنایع دستی با دانش عجین نشود و پیوند نخورد، حتما منسوخ می‌شود. هر چیزی که با دانش پیوند نخورد، منسوخ خواهد شد. اگر آن سرچشمه زلال قطع شود، هر قسمتی از آن جنگل معرفت هم حتما خشک خواهد شد! به همین جهت با آن‌ها ارتباط تنگاتنگ داریم.

قبلی «
بعدی »

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *