هنر «سازسازی» بدون جایگزین است

گفتگو با سعید محمدی، سازنده ساز

اطراف ما پر است از نغمه ها و نواهای فراوان که برای تجلی و ظهور خود به آلات و ادوات مخصوص نیاز دارند و دستان هنرمندی وجود دارند که این تجهیزات و ادوات را می سازند تا آن نواها و نغمه ها را به تسخیر درآورند و در کام جان نیوشندگان بریزند و شور و جذبه بیافرینند. پیشینه «ساز سازی» قدمتی شاید به آغاز خلقت داشته باشد، آنجا که مردی یا زنی در ساقه گیاهی دمیده است و نوایی که ترجمان شور درونش بوده سر داده است. از آن هنگام سازهای گوناگون و متعدد ساخته شدند و زمان هرچه پیش تر آمد سازها تکامل بیشتری پیدا کردند و برخی شهرها در ساختن ساز شهرها آفاق شدند. اصفهان از جمله این شهرهاست که در ساختن انواع ساز- به عنوان یک هنر و صنعت دستی – در کانون توجه قرار دارد. به همین منظور به سراغ یک نفر از اهالی این شهر رفتیم که حکایتی شنیدنی از نحوه پرداختن به هنر ساز سازی خودش را در اختیارمان گذاشت. در ادامه گفتگوی خبرنگار 7 دانگ را با سعید محمدی هنرمند اصفهانی می خوانیم.
ضمن تشکر از حضور شما در این مصاحبه لطفا ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه طور شد به حرفه ساز سازی روی آوردید؟
سعید محمدی هستم، متولد 1349 در شهر هنرپرور اصفهان. دیپلم رشته ماشین های ابزار و فوق دیپلم عمران هستم.

گفتگو با سعید محمدی، سازنده ساز

گفتگو با سعید محمدی، سازنده ساز

همیشه شوق نواختن ساز را داشتم تا این که در سال 1371، به علت این که پول نداشتم که سازی بخرم به فکر ساختن ساز افتادم. به همین منظور به منزل دوستم رفتم و به او گفتم که ساز تارش را به من امانت بدهد و او در پاسخ گفت (با خنده) «ساز من تار نیست، سه تار است» من گفتم خوب همین «سه تارت را بده» و آن را از او به امانت گرفتم. به خانه برگشتم شروع کردم و از روی همان ساز یک سه تار ساختم و برای پرده بندی به یک مغازه ساز فروشی بردم.
صاحب مغازه خیلی از ساز خوشش آمد و گفت به عنوان کار اول بسیار عالی است که البته برای من کاری عادی بود و سخت نبود. صاحب مغازه ابراز تمایل کرد که حاضر است از من سه تار بخرد. آن موقع دانشجو بودم و نیاز مالی هم داشتم بنابراین شروع به ساخت و فروش کردم و با همان سه تار اولی شروع کردم به یادگیری نوازندگی سه تار ولی بیشتر سرگرم ساخت شدم تا نوازندگی.
برادر بزرگترم «مسعود محمدی» هم به من پیوست و کارگاه ساز سازی برادران محمدی را راه اندازی کردیم، ابتدا در منزل کار می کردیم و بعداً کارگاهی اجاره کردیم.من در مجموع حدود 25 سال است که مشغول کار ساختن ساز هستم و تعداد دقیق سازهایی که ساخته ام را نمی دانم چون تعداد آنها در سال های اول ثبت نشده اند. از ابتدای سال 1377 افتخار شاگردی استاد قنبری مهر که از استادان بنام و مطرح در عرصه هنر ساز سازی و ابداع کننده ساز شورانگیز و هنر مهر کاری هستند را پیدا کردم.

– مبنای گرایش شما به سمت هنر به طور عام و به سمت ساز سازی به طور خاص چه بوده است؟
به طور کلی تیپ من یک شخصیت هنری و هنردوست است و هنر با ذات من عجین است و از انجام کارهای هنری بسیار لذت می برم. به طور مثال در دوره دبیرستان اوقات فراغت تابستان و تعطیلات عید نوروز را تماماً نقاشی می کردم، شاید 10 الی 15 ساعت در روز و هزینه رنگ، بوم و قلم را از جیب خودم می دادم.
نقاشی هایم را هم از روی عکس های مجلات و پوسترها می کشیدم این در حالی بود که دوستان و همکلاسی هایم در همان زمان در حال بازی و تفریح با دوچرخه بودند اما من فقط برای خوردن ناهار دست از کار می کشیدم. حالا پس از گذشت سالها معنی این کشش عمیق و غیرارادی را می توانم به عشق به این کار بیان کنم. از طرف دیگر شهر اصفهان، گذشته از اطراف شهر که دور تا دور اتوبان و ساختمان های بلند و بی روح است و به قول سهراب رویش هندسی سیمان آهنی و سنگ، در قسمت مرکزی شهر پر از ایده والهام و کشش به هنر است. این شهر واقعا یک شهر- موزه است و قوه تخیل آدم را تحریک می کند؛ و دیگر این که ساز سازی رشته جالبی است. بسیار پیچیده و حاصل تعامل و ترکیب چند رشته. هر روزه چیز جدیدی کشف می کنی و یاد می گیری، آرام و قرار نداری. مثل اینکه نکات و ظرایف آن تمامی ندارد. خلاصه بحری است که هر روز چالش جدیدی دارد، و یکنواخت و خسته کننده نمی شود؛ و عشق واقعی است چون هیچ موقع به وصال تبدیل نمی شود. چون عشق اگر به وصال تبدیل شود یعنی مرگ عشق.


– از دید شما اشتغال در حوزه صنایع دستی چه نقشی در اقتصاد خانوار دارد؟
اشتغال در حوزه صنایع دستی برای اقتصاد خانوارها بسیار مهم و ارزشمند است. اول این که صنایع دستی همان طور که از اسمش پیداست مهارتی است که آدم به مرور زمان کسب می کند و در اثر شاگردی، حاصل صدها یا شاید هزاران سال کار اساتید را فرا می گیرد که این یک امنیت شغلی ایجاد می کند یعنی با واردات خط تولید و کارخانه از کشوری دیگر نمی تواند جایگزین شود یا به عبارتی میانبر ندارد.
دوم این که خیلی از رشته های صنایع دستی در منزل انجام می شود وافراد خانوار پس ازانجام کارهای روزمره بدون فوت وقت به آن می پردازند مثل زنان قالیباف که دار قالی گوشه ای از اتاقشان هست و آشپزی و بچه داری می کنند و قالی هم می بافند پس علاوه بر انجام وظایف زندگی مشترک بدون خروج از خانه و مواجه با مشکلات آن، در چرخه اقتصادی خانوار و مملکت قرار می گیرند. مادربزرگم زن فعال و زرنگی بود، در محلات اطراف شهر برای خانواده ها دار قالی بافی می زد و وقتی قالی بافته می شد و به اصطلاح می افتاد قالی را می فروختند و سودش را تقسیم می کردند.
جالب است که دولت در همان سال ها صادرات فرش را ممنوع کرد و همه این خانوارها با مشکل مواجه شدند و عملاً فرش ایران جایگاه خود را از دست داد چون کشورهایی مثل چین، هند و پاکستان از نقشه های ایرانی استفاده کردند و قالی تولید کردند حتی بعضی از تجار کارگاه های قالی بافی در آن کشورها دایر کردند و به عنوان فرش ایرانی به بازار ارایه کردند.
– با این توضیح ایران راه سختی در پیش دارد تا جایگاه قبلی اش را از رقیبان پس بگیرد؟
بله! مسئله مهم در صنایع دستی این است که این صنایع ماشینی نیستند به همین علت ارزشمند هستند. صفت و هنر ساز سازی هم همین طور است. ما به عنوان سازنده هیچ ترسی از رقیب مان نداریم چون اگر کسی بخواهد راهی را که ما رفته ایم برود کار سختی در پیش خواهد داشت و زمان زیادی لازم است تا با این حرفه تسلط پیدا کند. بنابراین هنر ما برای خودش امنیت دارد.
اگر در مقیاس بالاتر در نظر بگیریم اصفهان شهری است که به خاطر برخورداری از صنایع دستی دارای یک ارزش جهانی و قطب صنایع دستی است و هیچ کجا نمی تواند جایش را پر کند. در دنیا سه قطب صنایع دستی داریم. هند، چین و ایران که به علت وجود حدود 80 رشته صنایع دستی و بیشترین تعداد هنرمند و استادکار در اصفهان، این شهر یک قطب بی همتاست اما جای نگرانی است که این صنایع دستی مثل خیلی چیزهای دیگر باز تولید نمی شود. باز تولید آن زمان زیادی لازم دارد که بستگی به مقوله فرهنگی منطقه دارد یعنی صنایع دستی هر نقطه زاییده فرهنگ همان مکان است.
پس در صورتی که هر کدام از رشته های صنایع دستی از بین برود و فوت و فن هایش به نسل بعدی منتقل نشود موجب انقراض آن رشته می شود و در بعضی موارد احیاء آن غیر ممکن می شود. جای استادکارهای حجره های میدان نقش جهان اصفهان به هیچ وجه پر شدنی نیست و جای تاسف است که این انقراض در بعضی رشته ها اتفاق افتاده و برای خیلی رشته ها در حال شکل گیری است.

گفتگو با سعید محمدی، سازنده ساز

– ارتباط شما با کانون سازندگان ساز در مرکز چه طور است و اساساً شما فعالیت صنفی هم دارید یا خیر؟
خیلی سال پیش وقتی که خانه موسیقی شکل گرفت یک نامه برای ما ارسال کردند برای عضویت در کانون سازندگان آلات موسیقی، وقتی اساس نامه این کانون را دیدم متوجه شدم شهرستانی ها نمی توانند کاندیدای ریاست کانون شوند واین یک جور تبعیض بین تهرانی و شهرستانی ها بود. دفعه بعد نامه ای فرستاند و از ما حق عضویت می خواستند. گفتم مگر برای ما چه کار می کنند که حق عضویت هم می خواهند بنابراین با عدم پرداخت حق عضویت از عضویت کانون خارج شدیم. نیازی به بیمه شدن هم نداشتیم چون از طریق تامین اجتماعی بیمه شده بودیم و الان حدود 23 سال سابقه دارم. بنابراین ترجیح دادیم به جای صرف انرژی در درگیری های صنفی انرژی مان را صرف کار و پیشرفت کنیم. فعالیت های صنفی من مربوط به همکاری با اداره صنایع دستی و فنی حرفه ای اصفهان است که عبارتند از برگزاری امتحانات عملی برای همکاران جهت دریافت کارت مهارت فنی که برای بیمه نیاز است.
همچنین طراحی سوال و ایجاد بانک سوال فنی و حرفه ای در چند تن رشته سازی جهت در برگزاری آزمون های کتبی فنی حرفه ای و جالبه که من اولین طراح سوال بودم و تا قبل از من هیچ کاری در این زمینه انجام نشده بود.
– وضعیت سفارش و فروش شما در حال حاضر چگونه است؟
سفارش و فروش ما خیلی خوب است و عملاً تعداد سفارشی ها از توان ما خارج است و هیچ سازی را زودتر از یک سال نمی توانیم تحویل دهیم.
ظاهراً بعضی از مصالح وابزار آلات مورد نیاز شما هم باید از خارج وارد شود، آیا در این خصوص مشکلی دارید؟
بله! از جمله مشکلات ما نیاز به ابزار اصلی (اورجینال) و مصالح مرغوب است که عموماً ابزارهای موجود در بازار چینی و بی کیفیت هستند به همین دلیل بایستی سفارش بدهیم تا از خارج از کشور بفرستند و این امر علاوه بر مشکلات پستی و گمرکی هزینه بیشتری را به ما تحمیل می کند. به عنوان مثال صفحه روی عود از چوب راسپروساستفاده می شود که در ایران وجود ندارد. بوم این چوب در کوهستان آلپ اروپا و کاناداست. هزینه یک صفحه عود مرغوب حدود 200 هزار تومان است ولی به خاطر مسایل تحریم و عدم ارتباط با دنیا تا 800 هزار تومان در بازار ایران فروخته می شود. اگر بخواهیم برای تهیه چوب به امریکا واروپا برویم مشکل ویزا وجود دارد که به سختی صادر می شود. بعضی از دوستان به عنوان برگزاری نمایشگاه به این کشورها می روند و در همین فرصت مصالح و ابزار های لازم را تهیه می کنند.
– صحبت از نمایشگاه شد، آیا برای عرضه آثارتان در نمایشگاه هم شرکت می کنید؟
ما به نمایشگاه های داخلی و خارجی متعددی دعوت می شویم اما هیچ وقت فرصت نکرده ایم که شرکت کنیم چون احتراماً کار آماده نداشته ایم.
– اگر مشکلات دیگری وجود دارد و می خواهید مطرح شود آنها را هم اعلام بفرمایید؟
مشکل اصلی مربوط به تحریم ها و موانع صادرات است. به علت تحریم ها نمی توایم حساب بانکی بین المللی یا pay pal داشته باشیم، رد و بدل پول بسیار مشکل است و عموماً با هزینه زیاد امکان دارد برای ارسال آثار هنری هم کمپانی های معتبری مثل FedEx (فیدکس)در ایران نمایندگی ندارند و شرکت هایی مانند DHL هم به کیفیت نمایندگی های خارج از ایران عمل نمی کنند.مشکل دیگر ثبت اختراع و ابداع است چون قانون کپی رایت رعایت نمی شود و از این بابت امکان سوء استفاده وجود دارد.
یکی از مشکلات، تورم داخلی است که باعث بالا رفن قیمت تمام شده می شود و در نهایت امکان صادرات وجود ندارد.
یک مشکل عمده دیگر هم این که در حال حاضر متولی درستی برای امر آموزش این رشته وجود ندارد. هیچ مدرسه، هنرستان، دانشگاهی برای این رشته وجود ندارد و سازمان فنی حرفه ای هم تقریباً هیچ فعالیتی نداشته است. جزوات و استانداردهای آموزشی در این رشته یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف هستند. ادارات صنایع دستی هم در کارگروها های خود از نظر مشورتی هنرمندان استفاده نمی کنند و عموماً بدون حضور استاد کارهایی که با مشکلات آشنا هستند تصمیم می گیرند و قانون گذاری می کنند.
– آیا حرف و صحبتی باقی مانده است که نگفته باشید؟
یک اقدام خوب و اصولی که توسط سازمان صنایع دستی انجم شده برگزاری داوری نشان ملی و یونسکو بود. ظاهرا داوری نشان ملی هر دو سال یک بار برگزار می شود ولی داوری نشان یونسکو چند سالی است که دیگر برگزار نمی شود. اما باز بحثی که در این جا پیش می آید این است که در هیات ژوری و داوری صنایع دستی کسی که سازنده ساز باشد وجود ندارد و چک لیست ارزیابی و بارم بندی سازمان صنایع دستی برای داوری سازها مربوط به صنایع دستی است حال آن که کارشناسی و ارزیابی سازها چک لیست و بارم بندی مختص خودش را می خواهد که دوباره نیاز به نظر ومشورت استادکارهای این رشته می باشد. گسترش ارتباط هنرمندان کشورمان با سایر کشورهاست. تعامل با هنرمندان کشورهای دیگر به ارتقای سطح کیفی کار ما کمک می کند. به عنوان مثال صنعت عودسازی در ایران به نسبت کشورهای عربی و ترکیه عقب است.
به هر صورت مجموعه این فشارها و کمبودها ونبود امکانات و دشواری تعامل داد و ستد با دنیا و به خصوص کشورهای عربی، مدتی است که مرا علی رغم میل باطنی ام به فکر مهاجرت به یکی از کشورهایی که فرهنگ نزدیکی به ایران دارد انداخته است تا بتوانم به این کار که عاشق آن هستم تا رسیدن به اوج و قله ادامه دهم.

قبلی «
بعدی »

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *