معماری ایرانی-اسلامی
تجلی گاه دستان هنرمند
در «آیگاه»
در شماره قبل مشخصات معماری اسلامی و عناصر عمدهای که در این معماری به کار گرفته میشوند و نیز بناهائی که نمایانگر گونههای معماری اسلامی هستند سخن به میان آمد و در ادامه به هنر ساخت خانه و پلان معماری ایرانی-اسلامی پرداخته شده در این قسمت ادامه مطلب را پی میگیریم.
مشخص کردن حد و مرز و یا قلمرو فضایی که انسان در آن زندگی میکند؛ خصلت فطری او است. قلمرو فضایی معمولاً به دو شیوه خصوصی و عمومی قابل تشخیص است. فضای خصوصی حد و مرز یا قلمرو خصوصی یک یا چند نفر را تعریف میکند و فضای عمومی نشان میدهد که متعلق به همگان است؛ اما مسئله قابل بحث حد فاصل فضای ورودی، این دو فضا است (توسلی 1390) و چه زیبا تعبیر کرده است استاد سلطان زاده که ورودی به عنوان مفصلی بین درون بنا و عرصه عمومی فضایی است که مکان تغییر مسیر حرکت برای ورود به یک بنا و نیز محل توقف و انتظار در جلوی بنا را از فضای عبوری را متمایز میکند.
یکی از مهمترین ویژگیهای خانه که نقشی اساسی در ایجاد محرمیت، به واسطه قرارگیری در محل پیوند عرصه خصوصی و عمومی برعهده دارد؛ «درآیگاه» (در این نوشتار از واژه درآیگاه بمعنای ورودی بهره گرفته شده است) آن است. سیر آیش به یک خانه را در معماری سنتی ایران میتوان به دو بخش کلی؛ هشتی و جلوخان تقسیم کرد. اگر هشتی، ابزار تقسیم فضایی و ایجاد حریم در درون خانه در نظر گرفته شود؛ جلوخان، چنین نقشی را در عرصه عمومی بر عهده دارد.
معمار ایرانی برای ایجاد قلمرو فضایی یاد شده و جهت سازماندهی حریم فضاهای درونی اقدام به ایجاد سلسله مراتب ورود به خانه نموده است. در این راستا دسترسی غیر مستقیمی به حریم شخصی ایجاد میشود که باعث میشود فضای درونی محفوظ شود. و از گشودگی فضای داخلی خانه از محل آمد و شد بیرون جدا شده و به فضای داخلی خانه اعتبار و امنیت بیشتری داده است. وبه قول استاد سلطان زاده «یکی از اهداف مهم در طراحی فضای ورودی خانهها نه تسهیل حرکت؛بلکه کنترل آن و طولانی نمودن مسیر حرکت از بیرون به درون بوده است.»
در گذشته عقب نشینی درآیگاه، در گذر تعبیه میشده این فضا که در صورت نیاز به توقف طولانی مدت شهروندان در پیاده رو فضایی میهمان نوازانه برای آنها بوده و آنها را دعوت به نشستن در پیر نشین درآیگاه خانه میکرده است. در عین حال این فضا که جلوخانی برای خانه بوده است نفوذ پذیری بصری ورودی را نیز افزایش داده و در عین حال به حس مالکیت ساکنان در قلمرو واحد مسکونی آنها احترام گذارده و از نفوذ افراد غیر محلی به درون بافت مسکونی پیشگیری میکرده است. پیرنشینها یا سکوهایی که در این جلوخان ساخته میشدهاند در واقع مکانی مناسب برای بروز اصل رفتار انسانی ایرانی بمنظور ارزشگذاری به برقراری ارتباط با همسایگان و اهمیت به بدرقه و پیشواز در فرهنگ اصیل ایرانی است. فضایی برای احترام به روح فضا… این سکوها در واقع گره ورودی جلوخان را تکمیل کردهاند و بر اساس تمکن صاحب خانه از تزییناتی نه چندان در حد داخل خانه که در خور صاحبش دارا بودهاند اما این تزیینات به نحوی نبوده که راهزنان را به طمع دارایی صاحبان خانه به اندرون بکشاند… اما درب خانه که کنترل کننده ارتباط داخل با خارج آن است؛ گاها دربها با اختلاف سطحی که آستانه در و گذر روبروی خانه داشته است موجبات تأنی و تأمل بازدید کننده هنگام ورود به فضای درون است و حس تغییر و گذر را در انسان القا مینماید. از دیگر سو یکسانی نمای خانهها در اقلیمهای بویژه گرم این سرزمین توجه را بیش از هر چیز به ورودی جلب مینماید. تزیینات سردر خانه در میان دیوارهای ساده اطراف جذابیت بصری در نقاط عطف از طریق تأکید بر عناصر شاخص را ایجاد کرده است.
و اما در خانه:
هر لنگه در کهن ایرانی از اجزایی که در پی به اختصار سخن رفته ساخته شده اند:
باهو: دو قطعه چوبی که در راستای عمود در دوسوی در میباشد که بیشتر آنرا با تزییناتی برجسته میکرده اند؛ چه تزییناتی از جنس چوب و یا از جنس فلز، بسته به تمول صاحب خانه.
پاسال: قطعه چوبی به ارتفاع حدود 25 سانتیمتر که در پایین لته به وسیله کام و زبانه به باهوها متصل شده که در اصطلاح درودگری به آن پاسال گویند، اما پاسار تلفظ صحیح آن است، و در معماری به جای پا یا همان پاخور معروف است.
کش و میانکش: قطعات چوبی افقی که باهوها را در سه نقطه به هم متصل مینمایند.
دماغه: چوب نازکی روی درز میان لتهها، چیزی شبیه به سرستون و پایهای مانند ته ستون که با گلمیخ به لتهها پیوسته است.
قاب: گاهی توپر و گاهی مشبک ساخته میشده است.
چارچوب: برخلاف نامش از پنج قطعه چوب تشکیل شده که دوتای آن عمودی و سه تای آن در بالا و دو تا در آستانه بصورت افقی به کاررفته و میان دو پاره چوب افقی پایینی آستانه کوبیده شده و قطعه چوبی افقی بالای چارچوب دو شاخک دارد که برای نصب در دیوار استوار میشود.
کلاغپر: یک قطعه چوب یا تخته افقی که پشت شاخ چارچوب جای گرفته و گاهی از هم جدا و به شکل ذوزنقه میباشد.
پاشنه گرد: قطعه چوبی افقی در پشت آستانه که جای پاشنهها را در آن بریدهاند. گاهی هم پاشنه گردها جدا از هم درر دو گوشه پایین در از جنس چوب و یا خشت پخته و یا حتی سنگ تعبیه میشوند.
چفت: هر لته در بالا با یک یا دو رشته زنجیر ظریف مجهز شده که ته آن با قبهای روی پولک به لته و سرآن با سرچفتی مادگی دار به چارچوب بسته میشود.
پاچفت: چفت کوچک در پایین چارچوب که لتهها را به آن میبندد.
سفت: حلقهای فلزی در بالا و پایین چارچوب که از زبانه چفت بیرون میآید.
درها معمولا از چوب گردو، بلوط و برخی درختان جنگلی با ویژگیهای مشابه استفاده میشده چرا که هم میبایست سخت و محکم بوده و هم گذر زمان و عوامل فرسایشی مخرب بر آن بی اثر باشند. از این رو این درها بسیار سنگین و مقاوم بوده است. در مشاهده اغلب درهای بجا مانده عمدتا از دوران صفوی و قاجاریه گرههایی برجسته به شکل سر و یال شیر است که در هر لنگه در، در بالا و پایین نقش بسته است. تعداد آنها بعلاوه دو کوبه مخصوص را هم در وسط هر لنگه در به 14 عدد میرسد. که به اعتقاد ایرانیان از زمانهای پیش از اسلام به ماوراء الطبیعه تعلق داشته و میتوانسته است خانه و صاحبخانه را از افکار شیطانی و ارواح خبیثه آسمانی و زمینی دور نگه دارد. گاه در نظر آنان،این برجستگیها بصورت 12 ستاره و یک خورشید و ماه (دوکوبه) مجسم میشده که میتوانسته بلاها را دفع کند اما در دوران پس از اسلام و بویژه صفویه شاهد تعبیر دینی آن (14 معصوم) هستیم. اما در خصوص دو کوبه؛ کوبه بزرگتر و سنگینتر شکل طولی داشته و به تبع آن صدایی بمتر ایجاد میکرده که در لنگه راست درب بوده و ویژه آقایان بوده و صاحبخانه یا اندرونی میفهمیده که مراجعه کننده مرد است. اما کوبه چپ که گرد و حلقهای بوده و صدایی زیرتر ایجاد میکرده میهمان زن را معرفی میکرده است. در گذشته ایران زمین تنها به نمای درهای بیرونی بسنده نکرده و درهای اندرونی نیز از سبک معماری و طراحی ویژهای برخوردار بودهاند. در ساخت اکثر درها از گره چینی استفاده میشده که اکنون کمتر بکار میرود. در ساخت گره چینیها از ریاضی و هنر استفاده میشده بر مبنای اعداد 4، 6،8،10،7، 5 و 12… بی شک اجرای این فن براساس این اعداد و اشکال بیانی برای مضامینی عرفانی بوده است. و معتقد بودهاند که رموز خلقت در اعداد و اشکال نهفته است بنابراین با ساخت و تکرار آن اشکال هندسی سعی در شناخت اسرار هستی داشتهاند. گره چینی بسته به مکان و نوع کاربرد در سه نوع مشبک، شیشه دارو «الت و لقط» ساخته شده است. نوع مشبک با قابلیت عبورنور و هوا و نوع شیشه دار با قابلیت عبور نور و نوع «الت و لقط» با قابلیت منع عبور نور و هوا بکار میرفتهاند. بنا براین هر نوع از این گره چینیها بسته به ویژگی خوددر جایی استفاده میشدهاند. مثلا نوع مشبک در بالای راهروها برای ایجاد سیرکولاسیون هوا و روشنایی راهروهایی درونی استفاده میشدهاند یا نوع شیشهای برای پنجره اتاقها و نوع آخر برای ورودیها استفاده میشده است. سخن درباره گره چینی بسیار است و آنچه گفت بخشی موجز از دریای هنر گره چینی است که در آینده به آن بیشتر میپردازیم.
در این گفتار از ورود به ساختمانهایی سخن گفتیم که سرشار از جزییاتی است که هر کدام حاصل دست چیره دست هنرمندانی بوده است که برخی از هنر آنان رو به فراموشی است. باشد که با پرداختن به آنها و بهرهگیری از آنها نه به شکل کهن آن، چه با زندگی امروز چندان هماهنگ نیست، که با شکلی هماهنگ با زندگی مدرنتر امروز هم این هنرها را از فراموشی نگاهبانی کنیم و هم شاید با زنده ساختن آنها کارآفرینی!