تاریخچه : منابع بسیاری شروع شیشهگری را از حدود سال 2000 ق. م. تخمین زدهاند اما تاریخ شناسان در این مورد اختلاف نظر دارند.
بی شک رومیها و مصریها پیشرفتهترین و بهترین شیشه گران زمان خود بودهاند. نمونههای بسیاری از این آثار در موزههای دنیا نگهداری میشود مثالا در موزه کورنینگ نیویورک قطعات با ارزشی از آثار شیشه مذاب وجود دارد، که تصاویر آنها در صفحات بعد آمده است. با بررسی این اشیاء اطلاعاتی در مورد روند ساخت شیشه مذاب بدست آمده است.
اشیایی مانند کاسههایی با فرمهای پیچیده، جواهرات، و کاشیهای تزئینی دیواری که تقریباً در سالهای 1500 ق. م. تا 500 بعد از میلاد ساخته شده است. لیکن بعد از این تاریخ یعنی 500 بعد از میلاد هیچ اثری از آنها یافت نشده است. مشخص نیست بعد از این تاریخ چه برسر آن آمد.
شاید بهتر است این پرسش را اینگونه پاسخ داد که پس از آن روش شیشه فوتی روش سریع و مطلوب فرم دهی شیشه شد. به نظر میرسد از سالهای 500 بعد از میلاد تا اوائل 1900 عاری از هرگونه اثر شیشه مذاب بوده است. البته باستثنای کارهایی که به روش ذوب شیشه خرده در قالب( Pate de verve ) انجام میشده که در دوره Art Nouveaou بسیار کاربرد داشته است. آثار «هنری گراس»، نمونه خوبی از این روش در سالهای 1880 تا 1920 بوده است. هنرمندان شیشه فوتی در دورههای اولیه از بعضی تکنیکهای شیشه مذاب نیز برای ایجاد طرح روی آثار خود استفاده میکردند با این وجود فعالیت اصلی آنها در جهت بهبود روش فوق برای بازار در حال رشد شیشه بود.
با درنظر گرفتن موارد فوق قابل در ک است که برای احیای دوباره شیشه مذاب زمان طولانی صرف شده است.
تکنولوژی شیشه بهترین دوران رشد و ترقی خود را در طول دوره رنسانس اروپا و همچنین بعد از آن طی کرد. ولی به دلایلی آنطور که انتظار میرفت ،روش ساخت شیشه مذاب تولد دوبارهای در این دوران طلایی نداشت. در این دوران به این روش کم توجهی یا حتی از آن چشم پوشی شد. در دوران معاصر نیز این روش از رشدی که سایر روشهای فرم دهی شیشه داشته، محروم بوده است.
هرچند هزاره اول تاریخ 4 هزارساله شیشهگری از آثار بجامانده غنی بوده است ،ولی بنظر میرسد در 2000 ساله بعدی در این زمینه کار نشده است. « ال. سی. تیفانی» در شاهکارهای خود از این هنر استفاده کرده است. او در اثار خویش از نوارهای با این روش برروی سطوحی که بصورت شیشه فوتی آماده میشد، استفاده میکرد. همچنین از تکههای دمیده شده که وسیله تکنیک Slump به صورت تخت درآمدهاند و سطحهایی بافت دار یا نقش دارند، استفاده میکرد.
از حدود سالهای 1935 لعاب شیشهای، روش Slump و برحسب اتفاق شیشه مذاب دوباره ظاهر شد.
در آن دوران انواع مختلفی از شیشه در دسترس بود. از شیشههای جام ارزان قیمت گرفته تا بطریهای شیشهای رنگی این روش دوباره فرم دهی شیشه در یک سری گروههای کوچک در نواحی از آمریکا گسترش پیدا کرد، لیکن در ابتدا درک تکنولوژی شیشه و دانش نحوه استفاده از شیشه در رأس این فعالیتها نبود.
دوران معاصر
دسترسی به دانش روز و آزادی هنرمندان در این روش کار، پیشرفت سریعی در آن ایجاد کرده است. هنرمندان امروزه آثاری پویا، پیچیده و نو خلق میکنند.
در سال 1940« مایکل و فرانسیس هیگن» از معدود هنرمندانی بودند که فرم دادن شیشههای تخت و آثار فیوز و لعاب شیشهای را برای امرار معاش خود برگزیدند.
«کی کینی» در سال 1963 کتابی با عنوان«glass crafts » نوشت، حاصل تجربههای شخصی او در مورد کار با شیشههای تخت و فرم دهی آنها بود. علاقه و ذوق فراوان او در مورد کار با شیشههای مذاب و قالب ریزی ، نکات روشنی را برای حرکت شیشهگری در سالهای اولیه دهه 60 آشکار کرد.
هنرمند دیگری که بعنوان یکی از تأثیرگذاران در رشد شیشه مذاب به حساب میآید «هریت اندرسون» بود. در سال 1981 او دورهای در مورد شیشه نزد« مورتیس هینن» در موسسه تکنولوژی روچستر گذراند که او را به ترک رشته خود یعنی نساجی و جستجو مطالعه در زمینه شیشه گرم و کورهای ترغیب کرد.
نتایج آزمایشات بسیار و تحقیقات به دقت ثبت شده در طول سالها او را برای چاپ کتابی به نام «Kiln Fired glass» یاری کرد.
دستیابی به آثار قابل استفاده شیشه فیوز یا لعاب شده همیشه مشکلی برای هنرجویان مبتدی بوده است. آنها برای ساخت و هم جوشی شیشههای رنگی دچار مشکل میشوند و در نتیجه آثار خود را روی شیشههای رنگی محدودی متمرکز میکنند، یا اینکه از لعاب فریت روی شیشههای جام استفاده میکنند.
جمع آوری آنینک در سال 1995 باعث رواج دوباره شیشه خانه بندی یا Stained شد. شهرهای مانند دنور، کلورادو تبدیل به مرکزی برای تجارت شیشههای این کار شد، که از پنجرههای خانههای قدیمی در سواحل شرقی بدست میآمد. تقاضا برای خرید این نوع کار موجب تولید دوباره طرحهای قدیمی، با تکنیکهای معاصر و نو در آتلیهها و کارگاهها شد.