زري‌بافي

7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی

منصوره سید تفرشیها

کارشناس ارشد پژوهش هنر

7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی
7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی

یک تکه پارچه زربفت؛ نوع بافت: دارایی و اطلسی؛ نقشه: ترنج؛ بافنده: استاد سید رضا الهامی

سخني كوتاه درباره هنر زري‌بافي

در جلد دوم فرهنگ دكتر معين در توضيح واژه زري‌بافي آمده است: زري يعني پارچه ‌ساخته شده از زر (طلا). پارچه‌اي كه پودهاي آن از طلا است. زري يا زربفت پارچه‌اي ظريف و بسيار گران‌بهاست كه چله يا تار آن از ابريشم خالص است و پودهاي آن ابريشم رنگي و يكي از پودها، نخ گلابتون است كه مي‌تواند زرين يا سيمين باشد.

سابقه پارچه زربفت در ايران به‌عنوان اولين كشور صاحب اين هنر به دوران اشكاني برمي‌گردد که برای پوشاندن کفن پادشاه آلمان به این کشور صادر شده بود. اگرچه از دوران هخامنشي پارچه‌هاي زيادي به‌جا نمانده، اما در اين هنر نيز چيزي كم نداشته؛ زیرا در بسیاری از نقوش برجسته تخت جمشید، شوش و حتی پاسارگاد، نقوشی در حاشیه‌های لباس شاهنشاهان و درباریان به‌چشم می‌خورد که حاکی از این است که لباس آن‌ها از پارچه‌های زربفت بوده؛ به‌علاوه در حاشیه لباده و حاشیه آستین‌ها و یقه لباس، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ، ستاره با گل پنج‌پر و یا نقوش هندسی مانند مثلث و غیره می‌دوختند و بسیاری از این قطعات طلا، امروزه در موزه ایران باستان و موزه‌های دیگر دنیا موجود است که متعلق به عهد هخامنشی می‌باشد.

در دوران سلطنت ساسانیان هنر زری‌بافی به سر حد کمال و اوج ترقی رسید. از دوره ساسانیان در کلیساها و موزه‌های خارج از ایران، نمونه‌ای متعدد زری موجود است؛ زيرا زری‌های دوره ساسانیان به‌قدری مورد توجه بود که از تمام نقاط دنیا خواستار آن بودند و وقتی کسی به ایران مسافرت می‌کرد، بهترین هدیه‌ای که می‌توانست به میهن خود ببرد یک قطعه زری بود. زری‌های این دوره بیشتر به نقوش اسب‌سوار و اشکال مختلف هندسی و جانوران و پرندگان و شکارگاه‌ها و تصاویری منقوش است که بیانگر اعتقادات و همچنین معرف تصورات ایرانیان دوره باستان بوده است.در زری‌باف‌های آن زمان، رنگ‌آمیزی و ایجاد تناسب و هماهنگی رنگ‌ها نهایت ذوق و سلیقه را به‌کار می‌رفته است.

با انقراض سلسله ساسانی و پس از يورش تازيان به سرزمين ايران، شیرازه‌ فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت؛ به‌ویژه در زمینه ‌بافت پارچه‌های زربفت. تا این‌که در زمان سلجوقیان، عشق به هنر و صنعت در مردم زنده شد و بافتن پارچه‌هاي زري و شال‌هاي ممتاز تا حدودي رونق يافت.

  دوران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوباره ‌هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آن‌ها دیده می‌شود. در این دوره پیچیده‌ترین نقشه‌ها بافته می‌شد. پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه چیز و همه کس را تا لبه‌ پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران استیلای مغول بار دیگر هنرهای باستانی ایران قوس نزولی پیمود. کشتار و ویرانی مغولان چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و بالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنین چیزی می‌خواست. بیشتر هنرمندها و صنعتگران کشته شدند و آن عده معدود از هنرمندان ایرانی هم که باقی مانده بودند، به اطراف و اکناف متواری شدند و زندگی پر بیم و هراس خود را در اختفا و انزوا سپری می‌کردند؛ هر چند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.

اوج درخشان هنر زري‌بافي در دوره صفوي

با ظهور سلسله صفویه یک‌بار دیگر به هنرهای ملی کشور ما، جان تازه‌ای دمیده شد و در نتیجه تشویق و ترغیب سلاطین هنرپرور صفویه از جامعه هنرمندان و صنعتگران، کلیه صنایع باستانی و هنرهای ملی به راه پیشرفت و ترقی رهنمون شد. از نوشته‌ها مي‌توان استنباط كرد كه فن زري‌بافي در دوران صفويه به منتهاي كمال خود رسيد. گواه آن نمونه‌هاي پارچه‌هاي قديمي در موزه‌هاست كه از دوران صفوی به‌جا مانده است؛ که به لحاظ طرح و بافت و كيفيت و تنوع بسیار ارزنده بوده است.

مهارت و بلندنظری و مواد مناسبی که در کارگاه‌های دوران صفوی ایجاد شده بود، هنر بافندگی را در سراسر قرنِ آخرِ آن سلسله، هم‌چنان در ترقی نگه داشت. دوره صفویه عصر امنیت، اقتدار، توسعه اقتصادی و رشد فرهنگ و هنر بود. ابریشم از عمده محصولات صادراتی آن دوره بوده است. ابریشم طبیعی اصلی‌ترین ماده اولیه زری‌بافی است که در بافت زمینه از ابریشم ساده و برای نقش‌اندازی پارچه از نخ ابریشم با روکش طلا یا نقره به‌نام ” گلابتون”  استفاده می‌شود. درگلابتون‌های پارچه‌های زری صفوی تا ۵۰درصد طلا به‌کار می‌رفت؛ درحالی‌که مقدار طلای این رشته‌ها امروزه تنها حدود ۲ تا ۳درصد می‌باشد. پارچه زری از نظر نوع بافت شامل: زری اطلسی، زری دارایی، زری حصیری و زری لُپه می‌شود که نوع اطلسی بسیار ظریف می‌باشد.

نساجان این عصر طلا و نقره را با زحمت زیاد ابتدا به‌صورت یک میله در می‌آوردند و سپس از سوراخ‌های گوناگون که کم‌کم تنگ‌تر می‌شد عبور می‌دادند تا بسیار باریک می‌شد و آن‌گاه آن‌را به دور نخ می‌پیچیدند و برای تزئین منسوجات زری به‌کار می‌بردند. اگر چه این شیوه در دوره‌های پیش از صفویه نیز معمول بود، ولی توسعه آن در زمان صفویه به پایه‌ای رسید که بسیاری از محققین آن‌را ویژه همین دوره دانسته‌اند. تزئین پارچه‌های زری و ابریشمی با خط نسخ و نستعلیق از روش‌هایی است که در اين دوران متداول گردیده است و برای روپوش قبور و یا پرده‌هایی که در مقبره‌ها یا اماکن مقدس مورد استفاده قرار می‌گرفت بافته می‌شدند.

دوقطعه از پارچه ابريشمي زربافت با نقوش انساني، دوره صفوي، موزه ويكتوريا و آلبرت

یکی از مکتب‌های شاخص دوره اول هنر صفوی مکتب تبریز است که اساس آن شیوه بهزاد و مکتب هرات بود و نقاشان بسیاری به این شیوه نقاشی می‌کردند. که هنرمندان این دوره نقوش فرش و پارچه را نیز طراحی می‌کردند، اکثر زری‌هایی که شیوه و موضوعات تزئینی آن تابع مکتب تبریز بود در شهرهای یزد و کاشان بافته می‌شدند و بهترین پارچه‌های زربفت با نقوش تصویری شامل تصاویر انسان در حال بزم، رزم و شکل به‌خصوص صحنه زندانی و زندان‌بان که از موضوع‌های مورد توجه این مکتب بود، در این مراکز بافته شد؛ و به این ترتیب پارچه‌های بافته شده تابع مکتب تبریز در شهرهای یزد و کاشان را می‌توان تحت عنوان مکتب‌های (تبریز-یزد) و (تبریز- کاشان) طبقه‌بندی نمود. شیوه اصفهان را نیز که در واقع آخرین مکتب مینیاتور ایران است، رضا عباسی بنیان گذاشت و شاگردانش ادامه دادند. از ویژگی‌های این مکتب نشان دادن نقش انسان در حالتی طبیعی و موضوعات روزمره زندگی است و به‌خصوص نشان دادن انسان‌ها با چهره‌های ایرانی است. در زمان شاه طهماسب نیز توجه ویژه‌ای به هنر زری‌بافی شد و مکتب خاصی در امر زری‌بافی شکل گرفت که آن، استفاده از نقوش گل و گیاه و نقش شکارگاه بود.

7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی.jpg-۲
7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی.jpg-۲

پارچه زربفت، دوره صفوي،1600ميلادي

 با سقوط صفویان به‌دست افغان‌ها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. بی‌توجهی سلاطین و حکمرانان این دوره سبب شد تا عصر قاجار از بافت پارچه‌های ابریشمین و زری نسبتاً بی‌اطلاع باشد. اگر دوره قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی پارچه‌های دستی و سنتی بدانیم، به‌جاست.

این دوره تقریباً بدون هیچ‌گونه ابتکار و نوآوری با ضعف در اجرای فنون بافت و به‌خصوص نقش‌ها ادامه یافت که دلیلی بر زوال این هنر برجسته ایران بود. از طرفی دوره قاجار مصادف است با نهضت همه‌جانبه کارخانه‌ها و ماشین‌آلات پارچه‌بافی در اروپا. صنعتگران که نه حمایتی می‌شدند و نه تشویقی و نه حتی بازاری برای فروش مصنوعات داشتند، کم کم دست از کار کشیدند و این هنر چندین هزار ساله را به‌دست فراموشی سپردند.

از آن زمان به بعد این هنر، سینه به سینه در میان چند خانواده هنرمند زری‌باف حفظ شد. تا این‌که خبر بافت پارچه‌های زربفت در کاشان به گوش رضاشاه می‌رسد و به فرمان او در سال1308 همزمان با گشایش مدرسه صنایع مستظرفه قدیم یکی از استادان بزرگ این رشته به نام حبيب‌الله طريقي از کاشان به تهران منتقل شد و این رشته رو به نابودی را در شرایط سخت گسترش داد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. در سال۱۳۰۹ در محل مدرسه کمال‌الملک به همت استاد حسین بهزاد کارگاه زری‌بافی تأسیس شد و از هنرمندان برجسته زری‌باف آن روز ایران که متأسفانه انگشت‌شمار بودند، از جمله استاد حبیب‌الله طریقی (يكي از افراد خانواده نقشبند) و فرزندش استاد محمد طریقی دعوت به‌عمل آمد تا این هنر را زنده کنند. با راه‌اندازی دستگاه‌های زری‌بافی طی سال‌های۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸شمسی۵۰نفر استاد و شاگرد مشغول به فعالیت شدند که اکثر این هنرمندان اهل کاشان بودند و از سال‌های1318 تا ۱۳۵۵شمسي این هنرمندان در کارگاه مزبور بین ۴۲ تا ۴۵نفر متغیر بود که از میان آن‌ها می‌توان به اسامی استادانی چون استاد عباس طریقی، استاد رضا الهامی، استاد فضل‌الله صدفی‌پور، استاد حسین مژگانی اشاره نمود. تا جایی که در سال1352 در تهران اساتید متخصص در رشته بافت زری و مخمل به بیش از 70نفر رسیده بودند؛ اما اکنون استادانی کمتر از تعداد انگشتان دست در این رشته فعالیت دارند.

استاد طريقي در مؤسسه قالی ایران، یک دستگاه زری‌بافی تأسیس نمود. حسب‌الامر رضاشاه، دستگاه زری‌بافی مزبور از مؤسسه قالی به کاخ گلستان منتقل شد و در آنجا چهار دستگاه زری‌بافی، به‌وسیله استاد طریقی احداث گردید و استاد در آنجا به بافتن زری اشتغال ورزید و سپس دستگاه مزبور را از کاخ گلستان به اداره صنایع قدیمه (اداره هنرهای ملی فعلی) منتقل ساخت و به ۱۸دستگاه افزایش داد و تا سال۱۳۲۶ به آموزش فن زری بافی و پرورش هنرمندان پرداخت. در اوایل دهه۱۳۳۰،40کارگاه زری‌بافی در شهر اصفهان مشغول به فعالیت بوده که از این تعداد در دهه۱۳۶۰ در کل استان اصفهان، تنها ۲کارگاه در زمینه هنرهای زیبا برپا بوده‌اند و در زمینه زری‌بافی اهتمام مي‌ورزیدند.

7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی.jpg-۲
7dang-مجله صنایع دستی -زری بافی.jpg-۲

استاد زري‌باف در حال بافت پارچه

 پس از انقلاب چون کسی نیازی به این لباس‌ها نداشت کم‌کم بافت آن‌ها محدود شد و حتی صادرات آن هم قطع گردید. بسیاری از استادان رفته‌رفته بازنشسته شده و بسیاری هم چهره در خاک پنهان کردند. بسیاری از دستگاه‌های بافت، دیگر بافنده‌ای ندارد و دیر یا زود می‌شنویم که این هنر ارزشمند و باشکوه ایران، پس از قرن‌ها برای همیشه نابود خواهد شد و تنها باید در موزه‌های کشورهای غربی نمونه‌های آن‌را ببینیم. اکنون ‌تنها در کارگاه ‌زری‌بافی ‌سازمان ‌میراث ‌فرهنگی ‌کشور در تهران ، هنرستان ‌هنرهای ‌زیبای ‌اصفهان ‌و میراث‌ فرهنگی‌کاشان‌نمونه‌هایی‌از انواع‌ زری ‌و مخمل‌ بافته‌ می‌شود.

وضعیت امروزی هنر زربفت

 ایران قرن ها تولیدکننده اصلی پارچه‌های زری برای دربارها و کلیساهای جهان، از لندن تا توکیو بوده است. پارچه‌های زربفت ایرانی در موزه‌های بزرگ جهان جای دارد و می‌طلبد توجه خاصی به این هنر داشته باشیم و ارزش بیشتری برای آن قایل شویم؛ چرا که بی‌توجه بودن به این امر مهم منجر به نابودی محض این رشته می‌شود. به نظر می رسد هنر زری‌بافی در حال حاضر در ایران در شرایط خیلی مطلوب نباشد. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاه‌های بافت پارچه‌های زری را با دوره‌های قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف‌بار می‌شویم. اکنون نه‌تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نمی‌داند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن می‌زند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دوره‌های گذشته هم پایه نگارگری، قلم‌زنی، سفال و… بوده و صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته می‌شده است. اکنون کمتر کسی پیدا می‌شود که سختی‌های این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم داده‌اند برای اضمحلال این هنر کهن.

امروزه نيز تبدیل شدن پارچه‌های زری‌بافت به یک کالا و مصرف تشریفاتی و از دست دادن بازار عمومی، صنعت بافت پارچه‌های زری‌بافت را در خطر نابودی قرارداده است. اكنون وقت آن است كه هنرمندان ايران، هنر امروز را با وضعيت صنعتي جديد مطابقت دهند. سنت‌های گذشته هنوز در بسیاری از جاها پا برجاست هرچند كه با فقدان نمونه هاي كافي و كاملي از آثار گذشتگان رو به رو هستيم ولي مهارت هنرمندان همچنان در انتظار تشویق و پشتیبانی درست و دقیق است. شايد توجه به اين رشته كه مي‌توان گفت به فراموشي سپرده شده و شايدهم با حمايت از هنرمندان فعال در اين رشته و فراگيرتر ساختن آن بتوان بار ديگر اين هنر را احياء كرد. اکنون وقت آن است كه تجديد نظر كنيم و بدانيم كه با پيشرفت صنعت و همگامي با حفظ ارزش هاي هنري قديم مي توان دست آوردهاي جديد را تجربه كرد و با ايجاد طرح ها و نقش هايي با حفظ هويت ملي، بار ديگر به وجود خودبباليم.

به اميد آن روز……..

منابع:

مژگانی، سید حسین، گلهای ابریشمی، ۱۳۷۸، انتشارات سروش .

معین، محمد،فرهنگ معین ،جلد دوم، 1342، انتشارات امیر کبیر.

روح فر، زهره، نگاهی به تاریخچه بافت پارچه در ایران، روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2709، مرداد 1391.

جی گلوک (Jay Gluck)؛ سیری در صنایع دستی ایران؛ ۱۹۷۷ میلادی، 1353،انتشارات بانک ملی.

قبلی «
بعدی »

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *